سکولاریزاسیون و طباطبایی

ساخت وبلاگ

از نظر طباطبایی چون در الهیات مسیحی امری به نام تجسد وجود داشته و بر امده از همین تجسد نیز امری به نام الهام وحیانی وجود داشته ،این الهام و حیانی و جود منطقه فراغ شرع را غیر ممکن می ساخته است.از همین نتیجه می گیرد که سکولاریزاسیون در غرب نتیجه عدم وجود منطقه فراغ شرع بوده است.همچنین طباطبایی معتقد است چون در اسلام چیزی به نام تجسد و در نتیجه الهام وحیانی وجود ندارد ما با عدم وجود منطقه فراغ شرع هم روبرو نبوده ایم.وبنابر این سکولاریسم یک پاسخ درست و یک مساله مطلوب در موقغیت ایرانی -اسلامی نیست.

از همین جهت منتقد روشنفکران ایران بود که به دنبال سکلاریزاسیون در ایران بوده اند.سوال این است که با وجود تجسد در مسیحیت می توان چنین گسست رادیکالی را میان مسیحیت و اسلام تصور کرد و از شباهت های بسیار انها که می تواند سکولاریسم را برای هر دو یابل فهم کند صرف نظر کرد.؟طباطبایی اسلام و مسیحیت را دو دطن کاملا متباوت می داند که دو نظام الهیاتی کاملا متفاوتی دارند..بنابر این احکام یکی از انها را بر دیگری نمی توان اطلاق کرد.وی به عدم فهم اندبشه غرب اشاره می کند.

در قرون وسطی ،مذهب نقش عمده ای داشت و چون سکولاریسم اتفاق افتاد مذهب محدود شد و جامعه جدید بوجود امد.ما هم تصور کردیم کا انقلاب اسلامی یعنی محوریت دین در جامعه ایران،و چون ما می خواستیم از ان موقعیت خارج شویم‌،به تبع غربی ها از سکلاریزاسیون سخن گفتیم.اضافه می کند که به این نگاه باید شک کرد.

واژه دنیا یعنی سکولوس معنی ان در مسیحیت این است که مومن مسیحی فرزند زمانه خود نباشد .در حالی که اسلام می گوید فرزند زمانه خود باشید.یعنی عرف ،زمان و دنیا را قبول کرده است.

اینکه در اسلام ادعا شده باشد ما هم اقتصاد داریم هم سیاست داریم وعلما هممی توانند دخالت کنند در امور دنیوی شما وان را تنظیم کنند ،این حرف در عمل بسیارمتاخر است.در اغاز اسلام در همین ایران ،سلطنت پس از اسلام تجدید شد .در حالی که به هر حال با مبانی اسلامی جور در نمی امد.سلطنت حکومت حرف بود.این حکومت عرف چه بسا بسیار نزدیک به دین بود.اما خود دین نبود و حکومت دین نبود بلکه حکومت عرف بود.شما اگر بخواهید در اسلام سکولاریزاسیون انجام دهید باید جستجو کنید که این روند غیر سکولار شدن اسلام در ایران بهکجا بر می گردد و چه رمانی اتفاق افتاد .؟این اتفاق از یک طرف به دوران صفویان بر می گردد و بیشتر از ان حتی به دوره قاجار بر می گردد که علما گفتند منطقه عرف جزو منطقه شرع است.و شرع حکمیت و اشراف بر ان دارد.قبلا هم علما قبول کرده بودند عرف جای خودش را دارد و شرع هم کار خود را انجام می دهد.بعد از این بود که در دوره صفویه و قاجاریه این روابط به هم خورد....اول باید فهمیسد این اتفاق چه زمانی افتاده است و بعد بیندیشید که چگونه باید این نمسبت را درست کرد.ص 130 طباطبایی

واضح ترین مدل سکولاریزاسیون در ایران ،مدل مشروطه است...تجربه تدوین قوانین جدید بر مبنای حقوق شرع در ایران ،چیزی است که مشابه ان در اروپا ،سکولاریزاسیئن بوده است.انها هم دولت عرفی جدید درست کردند بر مبنای حقوق شرع ولی به صورت حقوق جدید.این یعنی تحول در جهت تجدد....یکی از نقاط قوت مشروطه این بود که توانست مجموعه قوانینی بنویسد که یک مجموعه جدید با نهادهای مدرن بتواند به ان عمل کند...

+ نوشته شده توسط سید اسد الله اطهری مریان در شنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۲ و ساعت 0:7 |

International Relations...
ما را در سایت International Relations دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6athary2 بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 5 فروردين 1403 ساعت: 19:58